هنرمند خوش صحبتی که زمان را کوتاه میکرد | یادی از مرتضی احمدی هنرمند صمیمی، جذاب و دوستداشتنی
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۱۲۳۱۴
به گزارش همشهری آنلاین، به انگیزه سالروز تولد مرتضی احمدی فقید، به تاریخ دهم آبان ۱۳۰۳، با مسعود فروتن ـ کارگردان و مجری ـ گفتوگویی داشتیم. فروتن برای این گفتوگو به ۳۴ سال قبل برمیگردد تا خاطراتش را با مرتضی احمدی در سریال «بخش چهار جراحی» مرور کند؛ سریالی که خود آن را کارگردانی کرده بود. البته مرور خاطرات فروتن از مرتضی احمدی، فقط به این سریال محدود نمیشود؛ چرا که این همکاری در دو سریال دیگر از مسعود فروتن در سالهای ۷۴ و ۸۰ نیز ادامه داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مسعود فروتن مرتضی احمدی را پدربزرگ سریالهایش میداند و درباره خاطراتش با این هنرمند در سریال «بخش چهار جراحی» یادآور میشود: آدم با بعضی از آدمها نمیداند کِی و چگونه آشنا شده و دوستیشان از کجا شروع شده است. مرتضی احمدی هم همینطور بود. من هر چه فکر میکنم نمیدانم کجا با مرتضی احمدی آشنا و دوست شدم، اما به هر حال ما در محیط هنری سالهای سال کنار هم بودیم. سالهای سال تئاتر تماشا کردیم. سالهای سال با هم صحبت کردیم و سالهای سال همدیگر را در محافل دیدیم تا اینکه قرار شد من یک سریال تلویزیونی به نام «بخش چهار جراحی» را که خانم منیره ربانیپور آن را نوشته بودند، بسازم. سریالی که ۹۹ درصد آن در بیمارستان میگذشت و شخصیتهای آن دکترها و پرستاران بودند و طبیعتا مریضهایی که هرکدام سرگذشت خودشان را داشتند. در یکی از این کاراکترها شخصیت داش مشتی جذابی بود که وقتی قصه را خواندم به مرتضی احمدی فکر کردم و در ذهنم شکل گرفت که ایشان را دعوت به کار کنم.
او ادامه میدهد: یک شخصیت جاافتادهای هم در قصه داشتیم که از خانم شهلا ریاحی دعوت کردیم. ایشان میتوانست وزنهای برای کار باشد و همینطور چهرههای دیگر آن سالها. فکر کنید نقش اول کار را خانم فریما فرجامی بازی میکرد. در کنار او مجید مظفری، فرزانه کابلی، خانم آزیتا لاچینی و همچنین خانم ژاله علو! که خیلی به من لطف کردند در دو سه سکانس کوتاه نقش مادر فریما فرجامی را بازی کردند. من سالهای سال بود که کارگردان تلویزیونی بودم و با این عزیزان افتخار آشنایی داشتم، به همین دلیل پذیرفتند در سریالم بازی کنند.
خاطراتی از مرتضی احمدی و سالهای قطعی برق در پشت صحنه «بخش چهار جراحی»فروتن از سالهای دور خاطرات خوبش با مرتضی احمدی میگوید و یادآور میشود: ما در یک زمستانی در بیمارستان نور افشار در بالای نیاوران کار میکردیم. مرتضی احمدی هم بود. صحنههای ما در اتاقهای بیمارستان بود. هنوز جنگ تمام نشده بود و سالهایی بود که وقتی یک دفعه برق قطع میشد ما میدانستیم که تا دو سه ساعت دیگر برق نخواهیم داشت. این دو سه ساعت وقتی بود که نمیدانستیم چگونه آن را سپری کنیم. آقای مرتضی احمدی با زیبایی تمام بزرگی میکرد و انگار پدر گروه بود. برای گروه خاطره تعریف میکرد و جوک میگفت. در این دو سه ساعتی که همه عوامل کلافه میشدند، او با با بازگو کردن خاطراتش زمان را برای ما کوتاه میکرد. گاهی پیش میآمد که بین من و بازیگری بحثی در میگرفت، آقای احمدی خیلی آرام ما را یک گوشه کنار میکشید، به حرفهایمان گوش میکرد و سپس راه حل پیشنهاد میداد. مرتضی احمدی واقعا بزرگ گروه و پدر گروه بود. در سریال بعدی هم که سال ۷۴ با ایشان کار کردم، این بزرگی را داشتند. این مناعت طبع را داشت که مانند پدری رفتار کند که مراقب گروه باشد تا از هم نپاشند.
مرتضی احمدی نقشی را پیشنهاد میداد که به جامعه نزدیک بودسریال «داستانهای قصه شب سیما» نیز از جمله مجموعههای بود که به کارگردانی مسعود فروتن و با حضور مرتضی احمدی در سال ۷۴ ساخته شد. این کارگردان درباره حضور مرتضی احمدی در این سریال نیز میگوید: «داستانهای قصه شب سیما» شامل قصههای شش قسمتی بود که از روز شنبه تا پنجشنبه پخش میشد.
در این کار حتی ما چند چهره معرفی کردیم؛ از جمله آقای حمیدرضا پگاه و خانم ستاره اسکندری که اولین کارشان بود. البته خیلی از بزرگان از جمله خانم مهین شهابی و همچنین مرتضی احمدی در این پروژه حضور داشتند. در این سریال نیز رفتار مرتضی احمدی همین طور بود و به راحتی نقش را مال خود میکرد و حالت پدری داشت. سر ایفای نقش بحث میکردیم و با توجیه کامل به من توضیح میداد و میگفت حالا اگر قبول نداری من همان چیزی که تو میگویی را اجرا کنم و من قانع میشدم. ایشان نقشی را پیشنهاد میداد که به جامعه نزدیک بود؛ چراکه کاملا به جامعه نزدیک و آن را میشناخت.
زندهیاد «مرتضی احمدی» | به خاطر تهران گریه کردم | چرا ستارهها را نمیبینیم؟ خاطره کارگردان سالهای مشروطه از اولین دستمزد | ورزی چگونه خط فرضی را شکست؟ مرتضی احمدی و سعید امیرسلیمانی و اختلافشان در «تازه چه خبر همسایه؟»سریال «تازه چه خبر همسایه؟» را هم بهروز بقایی کارگردانی کرده بود و مسعود فروتن کارگردانی تلویزیونی آن را برعهده داشت که در سال ۸۰ ساخته شد و زنده یاد مرتضی احمدی یکی از همسایگان این سریال بود.
فروتن درباره حضور مرتضی احمدی در این سریال نیز یادآور میشود: یکی از کاراکترهای همسایه را مرتضی احمدی و دیگری را سعید امیرسلیمانی ایفا میکردند. شبنم مقدمی دختر آقای امیر سلیمانی بود که با ایشان هم اولین بار آنجا آشنا شدم و متوجه شدم که استعداد بالایی دارند و بعد خوشبختانه نشان دادند که چقدر موفق هستند. در این سریال هنرمندان توسط آقای بقایی انتخاب شده بودند که در استودیو گلستان در خیابان هدایت کار شد. یک فضای محله درست کرده بودیم و دو همسایه که اختلاف بین آنها پیش میآمد.
مرتضی احمدی در «حسن کچل» را یادم نمیرودمسعود فروتن سپس مرتضی احمدی را هنرمندی کامل توصیف میکند و میگوید: او بازیگری را از پیش پردهخوانی تئاتر شروع کرده بود، ضربیخوان بود و آهنگهای ضربی را بلد بود و بعد هم آنها را به صورت کتاب منتشر کرد. همچنین خاطراتش را منتشر کرد. مرتضی احمدی بسیار انسان صمیمی، جذاب و دوستداشتنی بود و اصلا برای همین ویژگیها خیلی مطرح بود. در هر محفلی حتما دعوت میشدند. صدای خوشی داشت. هنرمندی بود که نه فقط بازیگری بلکه هنرهای دیگر را هم تجربه کرده بود. بازیگری راحت و طبیعی بود. بازی خوب او در «حسن کچل» را یادم نمیرود. حسن کچل فیلم ریتمیک بود و از صدای مرتضی احمدی بسیار در آن استفاده شده بود که خیلی نازنین بود و یادش بخیر. مولانا میفرماید «بعد از وفات تربت ما در زمین مجو/ در سینههای مردم عارف مزار ماست». مرتضی احمدی هم اگر در خاک آرمیده باشد مهم نیست، او در سینه تکتک آدمهایی که دوستش دارند و با او خاطره دارند و کارهایش را دیده اند، زنده است و در قلب همه ایرانیها جای دارد.
کد خبر 716737 منبع: ایسنا برچسبها بازیگران سینما و تلویزیون ایران فیلم و سریال ایرانی تلویزیون - صدا و سیمامنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران فیلم و سریال ایرانی تلویزیون صدا و سیما بخش چهار جراحی مرتضی احمدی مرتضی احمدی هم مرتضی احمدی مسعود فروتن سال های سال سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۱۲۳۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هوادار خاص استقلال: نکونام گفت دعا کن قهرمان شویم
به گزارش "ورزش سه"، هوادار خاص استقلال که در یک حادثه برقگرفتی دستهایش قطع شده بود پس از حضور در ورزشگاه مورد توجه رسانهها قرار گرفت و پس از آن در تمرین این تیم حضور پیدا کرد و مورد استقبال بازیکنان و اعضای کادرفنی استقلال قرار گرفت.
رسول ملایی اهل اصفهان است و برای دیدن بازی استقلال ساعتها را طی کرده بود تا به ورزشگاه آزادی بیاید و بازی تیم محبوب خود را از نزدیک تماشا کند، وقتی از او پرسیدیم که این همه راه آمدی تا فقط بازی را نگاه کنی گفت: احساس کردم تیم تحت فشار هست و دوست داشتم که در این شرایط کمک کنم. خیلی تیم ما را اذیت میکنند و استقلال جز هوادارانش کسی را کنار خودش ندارد.
رسول ملایی در ابتدا درباه شرایط خودش گفت: هشت سال پیش دچار برقگرفتگی شدم و پس از آن جفت دستهایم را قطع کردند. رفتم هیئت پرچم بزنم برای شهادت حضرت زهرا در ایام فاطمیه که دچار برقگرفتگی شدم.
دوران خدمت خود را در تهران میگذراندم و آن زمان اکثر مسابقات را به ورزشگاه میآمدم؛ اما وقتی دچار سانحه شدم، بعد از آن دیگر خیلی فرصت حضور در استادیوم را پیدا نکردم. اما امسال احساس کردم که تیم نیاز به حمایت دارد و خودم را به ورزشگاه رساندم. دوست دارم همه هواداران استقلال بدانند که این روزها فقط باید تیم را حمایت کنند تا در بازیهای باقیمانده نتیجه بگیرد و قهرمان شود.
او ادامه داد: سالهای گذشته هر زمان که استقلال در آستانه قهرمانی قرار میگرفت، برایش حاشیه درست میکردند و از صدر جدول دورش میکردند. دربی فینال حذفی و اخراج ساپینتو هنوز هم برایم باورپذیر نیست. چی شد که ساپینتو اخراج شد؟ این اتفاقات امسال هم در حال تکرار شدن است و میخواهند استقلال را از صدر دور کنند.
ملایی درباره حضور در تمرین گفت: خیلی خوب بود و لذت بردم. با جواد نکونام، آرمین سهرابیان و حسین حسینی صحبت کردم. بقیه بازیکنان هم به سمتم آمدند و حالم را پرسیدند. جواد نکونام از شرایطم پرسید که از کجا برای دیدن بازی استقلال آمدم و وقتی فهمید که از اصفهان آمدم، تشکر کرد و به من گفت که دعا کن تا تیم قهرمان شود. من به آنها گفتم امیدوارم که قهرمان شوید و آنها هم گفتند تلاش میکنند تا من و هواداران استقلال را خوشحال کنند.
رسول ملایی درباره شرایط سختی که میگذراند، گفت: شرایط مالی خوبی ندارم و مسافرکشی میکنم تا بتوانم خرج خانواده و کرایه خانه را بدهم. زندگی سخت میگذرد. هر کسی دوست دارد در رفاه و آسایش باشد؛ اما هدف من دیدهشدن یا مشهور شدن نبود. هدفم فقط حمایت از استقلال بود.
او در واکنش به اینکه حمایتی شده است یا خیر گفت: از طرف باشگاه اقدامی نشد؛ اما چند نفر تماس گرفتند که نمیتوانم درباره آن خیلی توضیح دهم. توصیه شده که صحبتی نکنم و اگر اجازه بدهید من هم در این مورد توضیحی ندهم.
او در انتهای صحبتهای خود گفت: زمان بازیهای استقلال همسرم و فرزندم بازی را تماشا میکنند و دعا میکنند استقلال برنده شود. هر زمان که استقلال بازی را میبازد، تا 3.4 روز حالم گرفته است و ناراحت است و آنها تمام بازیهای استقلال را دنبال میکنند و دوست دارند که من خوشحال باشم. هربار که استقلال برنده میشود، من تا چند روز خوشحال هستم و روزهایم به خوبی میگذرد.